24 مرداد 1402 | 29 محرم 1445
یکی از موارد استجابت دعا: از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده که فرمودند:کسى که مایل است خداوند دعایش را مستجاب نماید، و غم و اندوهش را بزداید، پس باید تلاش کندغم و اندوه انسانى را که در مضیقه است، برطرف نماید. نهج الفصاحة، ص   

طهارت 91- جلسه 103

دانلود متن:
دانلود صوت:

به نام خدا

طریق چهارم اثبات مطهریت ترقیع: ادله داله بر طهارت اجزاء منتقل الیه. 1

تمسک به آیه شریفه وضو و غسل.. 1

مناقشه: تقید آیه شریفه به امکان وضو و غسل.. 3

نتیجه راه چهارم: عدم تمامیت ارکان. 4

طریق پنجم اثبات مطهریت ترقیع: قاعده انغماس... 4

دلیل اول قاعده انغماس: روایت مستند قاعده طهارت... 5

مناقشه: دلالت روایت بر طهارت ظاهریه. 5

دلیل دوم قاعده انغماس: روایت کل ما اشرقت علیه الشمس فهو طاهر. 5

مناقشه اول: اشکال سندی.. 6

مناقشه دوم: تردید در متن صحیح روایت... 6

مناقشه سوم: فهم اصحاب از روایت... 6

 

طریق چهارم اثبات مطهریت ترقیع: ادله داله بر طهارت اجزاء منتقل الیه

راه چهارم برای اثبات مطهریت عضو مرقع در صورتهای شش گانه این است که تمسک کنیم به دلیل دال بر طهارت عنوان عضوی که عضو مرقع به جای او قرار گرفته است. در طریق سوم، استدلال به دلیلی می کردیم که دلالت بر طهارت منتقل الیه می کرد مانند بدن مسلم یا بدن کافر کتابی که گفتیم چنین دلیلی وجود ندارد. اما در این جا تمسک می کنیم به دلیلی که مثلا می گوید ید المسلم یا رجل المسلم طاهر. بعد از آن می گوییم عضو مرقع بعد از ترقیع ید المسلم شده است و در نتیجه مشمول دلیل می شود. چه دست خودش را که بعد از جد شدن نجس شده بود دوباره پیوند بزنندو چه دست انسان مسلمان یا کافر دیگر و چه دست حیوانی را پیوند بزنند.

بنابراین تفاوت دو راه این است که راه قبلی در مورد ادله ای است که شامل عنوان کلی منتقل الیه است اما این راه در مورد ادله تک تک اعضاء است و هر جا با تناسب عضو ترقیع شده دلیل طهارت همان عضو مورد تمسک قرار می گیرد. برای طهارت چشم پیوند زده شده به ادله طهارت چشم و برای طهارت دست به ادله طهارت دست و همچنین در سایر اعضاء.

تمسک به آیه شریفه وضو و غسل

اما در این باب هم به روایاتی که اطلاق داشته باشد دست نیافتیم. روایاتی که مثلا دلالت داشته باشند بر اینکه دست مسلم مطلقا طاهر است چه دست اصلی و چه دست پیوند زده شده.

 بله ممکن است کسی تخیل کند که به آیه وضو و غسل می توان تمسک کرد به این بیان که آیه شریفه: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَى الْکَعْبَیْن‏[1] خطاب به همه مسلمانهاست و بلکه خطاب به همه انسانهاست بنا براین که کفار را مکلف به فروع بدانیم. در این آیه شریفه «وجه» ذکر شده است که مشتمل بر اعضائی مانند چشم و بینی و لب و پوست و مانند است و قهرا شامل اعضائی که از باب مقدمه علمیه شستنش واجب است مانند ضغن و غیر آن نیز می شود. همچنین «ایدیکم» و «ارجلکم[2]» خود مشتمل بر اعضاء مختلف است.

این آیه ضمیمه می شود به روایاتی که دلالت دارد بر اینکه محلهای وضو و آب وضو باید طاهر باشد.

از طرفی آیه خطاب به همه است که بعضی از آنها کسانی هستند که عضو مرقع دارند و اطلاق آیه شامل ایشان می شود. مسلما به کسی که به عنوان مثال دست و یا پای او پیوند زده شده است نمی توان گفت تو نباید وضو بگیری. از این کشف می کنیم که این اعضاء پاک است و گرنه شرط وضو یعنی طهارت موضع وضو را ندارد. و اطلاق آیه دلالت دارد بر اینکه تفاوتی در طهارت با آب قلیل و آب کر وجود ندارد. و اساسا آن چه متداول است وضوی با آب قلیل است. اگر اعضاء نجس بود و به واسطه ملاقات با آب قلیل آن را متنجس می کرد اساسا وضو گرفتن امکان نداشت. علاوه بر اینکه در مورد «سر» و «پا» مسح بواسطه رطوبت دست صورت می گیرد و با ملاقات متنجس می شود.

در نتیجه آیه شریفه وضو دلالت بر طهارت بسیاری از مواضع بعد از ترقیع دارد و چون احتمال نمی دهیم فرقی بین طهارت اعضاء وضو بعد از ترقیع و غیر اعضاء وضو باشد در نتیجه طهارت غیر اعضاء وضو هم ثابت می شود.

دلالت آیه غسل واضح تر از آیه وضوست زیرا شامل همه بدن می شود و نیازی به عدم فصل و عدم خصوصیت ندارد.

خداوند متعال فرموده: «و ان کنتم جنبا فاطهروا»[3] که فاطهروا به معنای غسل می باشد. در این جا نیز به ضمیمه روایاتی که می فرمایند محال غسل و آبی که برای غسل استفاده می شود باید پاک باشد به همان تقریب قبلی کشف می کنیم که اعضاء بعد از ترقیع پاک هستند.

مناقشه: تقید آیه شریفه به امکان وضو و غسل

این استدلال باطل است زیرا این آیات مقید یا به قول بعض اساتید ملون است به لونی که از آیه تیمم می گیرد. یعنی اگر می توانید وضو بگیرید زیرا در آیه تیمم فرموده است: « وان لم تجدوا ماء فتیمموا صعیدا طیبا»[4] نیافتن آب، هم شامل موردی می شود که اصلا آب  وجود ندارد و هم شامل جایی که وجود دارد اما نمی توان آن را استعمال کرد به دلیل متنجس بودن یا غصبی بودن یا سرد بودن هوا و مانند آن. همه مواردی که آبی وجود ندارد یا وجود دارد اما قدرت بر استعمال آن نیست چه تکوینا و چه تشریعا مشمول آیه فتیمموا صعیدا طیبا است.

بنابراین این آیه، آیه شریفه اذا قمتم الی الصلوة را مقید می کند به «اذا قمتم الی الصلوة و تجدون ماء و تمکنون من استعماله فاغسلوا وجوهکم و ایدیکم» و همچنین آیه غسل را مقید به امکان استفاده از آب می کند.

بنابراین این آیه، دو آیه دیگر و روایاتشان را لون می بخشد به این که استفاده از آب ممکن باشد.

در نتیجه کسانی مانند صاحب شرایع که عضو مرقع را نجس می دانند در مورد کسی که عضو پیوند زده شده دارد ملتزم می شوند به اینکه چنین کسی جزء کسانی است که «لم یجد ماء». پس وظیفه اش تیمم است.

تیمم هم مشروط است به اینکه امکان طهارت محل وجود داشته باشد بنابراین اگر نتواند محلش را طاهر کند، طهارت محل ساقط می شود همان طور که همه به آن فتوا داده اند و ادله هم اطلاق دارد.

پس در باب وضو و غسل اگر طهارت محل یا طهارت آب ممکن نباشد بدل آن یعنی تیمم را باید انجام داد. اما تیمم بدل ندارد و اگر طهارتش ممکن نباشد شرط طهارت ساقط می شود.

همان طور که اشتراط صلوة به طهارت هم مقید به امکان است و اگر کسی امکان طهارت ندارد این شرط ساقط است اما باید تقلیل نجاست کند.

بنابراین از آیات و روایات در مورد وضو و غسل نمیتوانیم به دلالت «انی» کشف طاهر بودن اعضاء را بکنیم.

بله اگر جایی خطاب خاصی وجود داشت. یعنی امام علیه السلام خطاب به کسی که عضو مرقع دارد می فرمود وضو بگیر یا غسل کن در این صورت اگر این خطاب قابل امتثال نبود اختصاص آن به این شخص خاص لغو بود در نتیجه به دلالت اقتضاء و صونا لخطاب المولی عن اللغویه می فهمیدیم که اعضائش طاهر است. اما در آیه شریفه که خطاب عام دارد لغویتی لازم نمی آید و مشروط به شرایطش است و در این موارد که شرط وجود ندارد راه تیمم است.

نتیجه راه چهارم: عدم تمامیت ارکان

در نتیجه از میان دو رکن راه چهارم، یعنی وجود ادله داله بر طهارت هر عضو از اعضاء مسلم یا کافر محکوم به طهارت و همچنین عدم حجیت[5] ادله داله بر نجاست عضو قبل از ترقیع، نسبت به بعد از ترقیع، اگر چه رکن دوم فی الجمله وجود دارد اما رکن اول وجود ندارد.

به عبارت دیگر به برکت بحثهایی که در راه سوم بیان شد مشخص شد که ادله نجاست عضو قبل از ترقیع جز در مورد استثناء[6] شامل بعد از ترقیع نمی شوند و از این جهت این رکن تام است اما رکن دیگر تمام نیست و دلیل اجتهادی دال بر طهارت عضو عضو بدن مسلم یا کافر محکوم به طهارت وجود ندارد.

 

طریق پنجم اثبات مطهریت ترقیع: قاعده انغماس

راه پنجم اثبات طهارت، تمسک به قاعده عامه ای بود که در کلمات مرحوم امام ادعا شده بود یعنی الاشیاء کلها منغمره فی بحار الطهاره و الحلیه الا ما ثبت خلافه بالدلیل.[7]

در اینجا نیز می گوییم بعد از اینکه ادله داله بر نجاست جزء مرقع، بعد از پیوند عضو به انسان طاهر، حجیتش را در مورد آن از دست داد[8]، به شبهه حکمیه شک می کنیم شیء پاک است یا نه؟ وقتی دلیلی بر نجاست نداریم می گوییم الاشاء کلها منغمره فی بحار الطهاره و الحلیه.

این طریق، راه خوبی است اما اشکالی که دارد این است که برای این کبری دلیلی پیدا نکردیم مگر دو دلیل که محل اشکال است.

دلیل اول قاعده انغماس: روایت مستند قاعده طهارت

دلیل اول روایتی است که مستند قاعده طهارت است بنابر احتمالی که مرحوم آخوند در مورد این روایت در باب استصحاب بیان فرموده اند.

ایشان می فرمایند: این روایت دو مضمونی است. صدر روایت یک حکم واقعی را بیان می کند. یعنی می گوید کل الاشیاء طاهر بالطهاره الواقعیه. و ذیل روایت دلالت دارد بر این که طهارت واقعیه ادامه دارد و استصحاب می شود تا خلافش ثابت شود. بنابراین ایشان این روایت را جزء ادله استصحاب شمرده است بنابر اینکه صدر آن دلالت بر طهارت واقعیه همه اشیاء داشته باشد و ذیل دلالت بر استصحاب طهارت واقعی در زمان شک در بقاء کند.

مناقشه: دلالت روایت بر طهارت ظاهریه

اگر فقه الحدیث این روایت را این گونه استظهار کردیم می تواند دلیل فرمایش مرحوم امام باشد اما در محلش مشخص شده است که این فرمایش تمام نیست و ظاهر این است که ذیل عنوان به صدر می دهد و معنای کل روایت این می شود که: «کل شیء غیر المعلوم قذارته طاهر.» و تنها دلالت بر یک قاعده دارد که عبارت است از قاعده طهارت.

 

دلیل دوم قاعده انغماس: روایت کل ما اشرقت علیه الشمس فهو طاهر

دلیل دوم دلیلی است که می فرماید که کل ما طلعت علیه الشمس فهو طاهر[9]. بعضی این روایت را این گونه معنا کرده اند که هر چیزی که خورشید به آن می تابد طاهر است که تعبیر دیگری از طاهر بودن همه اشیاء است زیرا خورشید به همه چیز می تابد. مانند روایتی که می فرماید: لان یهدی الله بک رجلا واحدا خیر لک مما طلعت علیه الشمس[10]. معنای این روایت این است که هدایت یک نفر از هر چیزی که خورشید به آن می تابد برای تو بهتر است.

 بعضی گفته اند که این تعبیر در این روایت برای بیان عمومیت طهارت می باشد نه این که دلالت بر طاهر شدن همه اشیاء بواسطه خورشید داشته باشد.

البته روایت دیگری وجود دارد که می فرماید «ما اشرقت علیه الشمس فقد طهر» این لسان دلالت بر مطهریت شمس دارد زیرا نشان می دهد نجس بوده و پاک شده است.

مناقشه اول: اشکال سندی

در مورد این دلیل هم سابقا گفته بودیم که اشکال سندی دارد.

مناقشه دوم: تردید در متن صحیح روایت

علاوه بر این که گفته بودیم این دو روایت دو متن جداگانه نیستند بلکه یک روایت هستند که بعضی به شکل اول و بعضی به شکل دوم نقل کرده اند. بنابراین متن صحیح مردد بین دو نسخه می شود. بنابراین متن مورد استدلال ثابت نیست.

مناقشه سوم: فهم اصحاب از روایت

علاوه بر این اصحاب از این روایت مطهریت شمس را فهمیده اند فلذا در باب مطهریت شمس ذکر کرده اند.

درست است که فهم این بزرگان با تمام ارزشی که دارد برای ما حجت نیست و در جایی که بیننا و بین الله روایت ظهور در معنایی داشته باشد همان برای ما حجت است اما در جایی که موجب علم یا اطمینان شود که فهم آنها به دلیل وجود قرینه ای در کنار روایت بوده و در واقع کشف از احتفاف روایت به یک قرینه ای کند در این صورت قابل توجه است. 

همچنین اینکه همه مسلمین معامله طهارت با همه اشیاء می کنند کشف از طهارت واقعیه نمی کند زیرا قاعده طهارت و استصحاب عدم جعل نجاست وجود دارد. و با وجود اینها عمل، لازم اعم از طهارت واقعیه است بنابراین طهارت واقعیه را ثابت نمی کند.

وصلی الله علی محمد وآل محمد.

 

 

 


[1] مائده: 6

[2] ارجل در این آیه به معنای قدم و یا به معنای کل «پا» می باشد بنابر اختلافی که در این باب وجود دارد. بعضی گفته اند آیه شریفه دلالت بر کل پا دارد اما بواسطه روایات تقیید زده می شود که اول مسح قدم واجب است و بعد کل پا. فلذا کسی که قدمش قطع شده است باید ساق را مسح کند چون در آیه شریفه «ارجلکم» ذکر شده است و تنها وقتی که قدم وجود داشته باشد به حکم روایات مسح قدم واجب است و گرنه آیه اطلاق دارد و شامل همه پا می شود و روایات آن را تقیید به قدم می کند عند الاطلاق.

[3] مائده:6

[4] وَ إِنْ کُنْتُمْ مَرْضى‏ أَوْ عَلى‏ سَفَرٍ أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْکُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَیَمَّمُوا صَعیداً طَیِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکُمْ وَ أَیْدیکُمْ مِنْهُ مائده:6)

[5] به جهت عدم شمول به جهت سالبه به انتفاء موضوع بودنو یا انصراف و یا تعارض و تقدیم دلیل داله بر طهارت و یا تخییر در مورد تعارض و انتخاب دلیل طهارت توسط فقیه که عبارت عدم حجیت جامع همه این صور است.

[6] کلب و ناصبی(مقرر)

[7] در کتاب محاضرات فی الاصول چنین آمده: ثمّ إنّ هاهنا نکتة اخرى یجب أن ننبّه علیها و إن کان تحقیقها یتوقّف على کثرة التتبّع فی الفقه، و هی أنّ حلّیة الأشیاء و طهارتها و جواز الانتفاع بها و جواز استعمالها فی الصلاة لا تتوقّف على جعل شرعی، بل الذی یحتاج إلى الجعل هو حرمة الشی‏ء و قذارته و عدم جواز الانتفاع به و استعماله فی الصلاة فما لم یکن فی الشی‏ء اقتضاء الاجتناب عنه وجهة حزازة غیر مناسبة للحال الصلاتی لا یجب على العبد التجنّب عنه و یجوز له الصلاة فیه، و لکن لا بحکم الشارع، بل بسبب عدم المقتضی للتجنّب، فالأصل الأوّلی فی الأشیاء هو الحلّیة و الطهارة و جواز استعمالها فی الصلاة و إنّما یحتاج‏ مقابلاتها إلى جعل شرعی. أ لا ترى: أنّه لم یرد من الشارع فی باب الصلاة «صلّ فی کذا و کذا و کذا» و إنّما ورد عنه: «لا تصلّ فی وبر ما لا یؤکل و النجس و الحریر» «1» و نحو ذلک، فیعلم من ذلک أنّ جواز الصلاة فی شی‏ء لا یحتاج إلى جعل شرعی و کذلک الطهارة و الحلّیة فالأشیاء قد انغمست فی بحر الطهارة و الحلّیة إلّا ما حرم منها أو حکم بنجاستها بسبب بعض المقتضیات، لا أنّها تکون مغموسة فی النجاسة و الحرمة إلّا ما حکم بحلّیتها و طهارتها.( محاضرات فی الأصول، ص: 51)

 

[8] البته حجت نبودن در این جا باید به غیر از تعارض باشد مانند سالبه به انتفاء موضوع و مانند آن باشد. زیرا وقتی چنین تعارضی باشد جای تمسک به این قاعده نیست. زیرا این قاعده اصل نیست بلکه دلیل اجتهادی است.

[9] استاد معظم طلعت علیه الشمس فرمودند اما ظاهرا مراد ایشان روایت اشرقت علیه الشمس می باشد:

بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: کُلُّ مَا أَشْرَقَتْ عَلَیْهِ الشَّمْسُ فَهُوَ طَاهِرٌ. (وسائل الشیعة، ج‏3، ص: 453 ح:6)

[10] قال امیرالمومنین علیه السلام: ... فإن‏رسول الله ص قال لی یوم خیبر لأن یهدی الله بک رجلا واحدا خیر لک مما طلعت علیه الشمس‏( شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، ج‏4، ص:13)

Parameter:18562!model&29580 -LayoutId:29580 LayoutNameالگوی متنی مشاهده دروس

اوقات شرعی

تعداد بازدید آنلاین : 2
تعداد بازدید روز : 385
تعداد بازدید دیروز :82
تعداد بازدید ماه جاری : 5086
تعداد کل بازدید کنندگان : 793387