28 مرداد 1402 | 03 صفر 1445
یکی از موارد استجابت دعا: از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده که فرمودند:کسى که مایل است خداوند دعایش را مستجاب نماید، و غم و اندوهش را بزداید، پس باید تلاش کندغم و اندوه انسانى را که در مضیقه است، برطرف نماید. نهج الفصاحة، ص   

طهارت 90- جلسه 058

دانلود متن:
دانلود صوت:

به نام خدا

بحث در استدلال به معتبره حسن بن محبوب بود برای مطهریت استحاله

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنِ‏ الْجِصِ‏ یُوقَدُ عَلَیْهِ بِالْعَذِرَةِ وَ عِظَامِ الْمَوْتَى ثُمَّ یُجَصَّصُ بِهِ الْمَسْجِدُ أَ یُسْجَدُ عَلَیْهِ فَکَتَبَ إِلَیْهِ بِخَطِّهِ أَنَّ الْمَاءَ وَ النَّارَ قَدْ طَهَّرَاهُ.

 

تقریب استدلال دارای چند مقدمه بود که بیان شد:

مقدمه اول این بود که طریقه متداوله این بود که عذره را روی سنگ گچ قرار می دادند.

مقدمه دوم گفتیم که این شکل ملازمه دارد با وجود اعیان نجسه و همچنین متنجسه

مقدمه سوم این بود که دراین جا برای ماء نمی توان نقش مطهریت فرض کرد به خاطر اشکالاتی که بیان شد. اما اینکه چرا امام علیه السلام عطف فرموده اند باید وجهی پیدا کرد

مقدمه چهارم: نار به چه علتی تطهیر کرده است آیا مجرد اصابه است؟ مخصوصا در مورد اعیان نجسه عقلا کسی نمی تواند بگوید که مجرد اصابه تطهیر کرده است ممکن است در متنجسات کسی قائل به این شود که با اصابه نا پاک شده است همان طور که شهید صدر مایل به این شده است. پس تطهیر نار از این جهت است که استحاله کرده است و صورت نوعیه اش را عوض کرده است

مقدمه پنجم: وقتی استحاله بالنار موجب طهارت می شود فرقی بین انواع استحاله نیست و الغاء خصوصیت از استحاله نار می شود.

 

یک راه دیگر برای استدلال

بالاخره از این روایت استفاده می شود که سنگ گنچی که به این شکل پخته اند با این که این سنگ مشتمل است بر بقایای عذره و عظام موتی امام علیه السلام از تجصیص مسجد و سجده منع نکرده اند اگر چه ما نتوانیم تعلیل را متوجه شویم و این طهارت حاصل شده به سبر و تقسیم هیچ راهی ندارد جز استحاله

 

به تمام مقدمات مناقشه شده است

اشکال مقدمه اول: این راه متداولی که گفتند برای پخت گچ بوده است معلوم نیست. گفتیم مرحوم فاضل نراقی در مستند اشکال فرموده اند به این که در اینکه متداول این بوده است معلوم نیست. بلکه در عجم آن چه متداول است این نیست و کیفیت به گونه ای است که هیچ گونه تماسی بین عذره و عظام موتی و گچ نیست. در عرب هم ممکن است این روش بوده باشد یا نه پس مقدمه اول امر ثابتی نیست.

اما این که امام فرموده اند قد طهراه دلیلش این است که چون با عذره پخته می شود یک تنفر در نفس حاصل می شود حضرت می فرمایند که ماء و نار تطهیر کرده است این تطهیر خبثی نیست بلکه تطهیر تنزیهی نیست مثل این امر به رش ماء در بعض موارد که می دانیم برای طهارت نیست چون کار را بدتر می کند و عامل سرایت بیشتر به وجود می آید

 

جواب اول به اشکال به مقدمه اول:

امام استفصال نکردند که به چه شکلی ایقاد آتش شده است آیا پایین بوده است و تماسی نداشته است یا این که روی آن بوده است

 

اشکال به جواب اول

این جواب تمام نیست چون اگر امر متداول بود همین تداول کافی بود از استفصال

 

جواب دوم به اشکال مقدمه اول:

واژه یوقد علیه العذره با روش در عجم سازگار نیست چون سوال کرده است که بالای سنگ گچ عذره قرار داده می شود. همان که صاحب معالم یا شیخ می فرماید دأب پختن سنگ گچ بر این بوده است که روی آن می ریخته اند.

 

اشکال به جواب دوم

بعید نیست این گفته شود مخصوصا در نسخه یورد یا تورد علیه العذره . در منتقی الجمان نقل می کند توقد علیه العذره است که دلالت بر اینکه عذره روی گچ است واضح تر است اما اگر بالعذره باشد همان طور که نسخه معروف تر همین است و در وسائل هم هست باید ببینیم معنایش چیست؟

یوقد یعنی شعله بر روی آن قرار می دهند بواسطه عذره که یعنی عذره در زیر است اما شعله ای که قرار می دهند همه این سنگ را احاطه می کند که عبارت علیه درست میشود. پس این واژه در کلام سائل نمی توان ما را جازم کند به این که روش متخذ در سابق یا سوال سائل حتما این بوده است که عظام بر خود جص بوده است.

خصوصا این که چون وقتی برای مسجد است اعتبار هم اقتضاء می کند که به این شکل نبوده باشد.

علی ای حال ما باید جزم پیدا کنیم که شکل پختن به نحوی بوده است که خاکستر مخلوط می شده است و موجب تنجس گچ می شده است و فاضل نراقی می فرماید این مشخص نیست. و اشکالات به ایشان را جواب دادیم.

 

اشکال به مقدمه دوم

با مناقشه در مقدمه اول این مقدمه هم مورد تردید می شود.

 

اشکال مقدمه سوم

اعاظمی به این اشکال کرده ان مثل شیخ بهایی. به این قرائن که گفتید آب باعث طهارت نمی شود به همین قرائن معلوم می شود که آب هنگام درست کردن گچ مراد امام نیست بلکه مراد مطر است. و این که نار را امام ذکر کرده اند به خاطر این که خاصیت تمهیدیه دارد به این بیان که نار این خاکسترها را تبدیل به گچ کرده است و عین نجاست را از بین برده است و سپس باران اینها را پاک می کند در حالی که اگر آتش نبود و این عین نجاستها باشد باران نمی توانست پاک کند واتفاقا ترتیب هم در کلام امام رعایت شده است که ان النار و الماء قد طهراه

پس به این شکل می شود که مطهر بعد از تجصیص این گچ متنجس را پاک می کند اما آن عظام موتی که مخلوط شده است به چه صورت پاک شده است به خاطر استحاله. اگر این گونه گفتیم که نار اصل عذره را پاک کرده است و باران گچ را پاک کرده است در این صورت روایت دلالت می کند بر این که استحاله مطهر است اما استحاله اعیان نجسه نه متنجسات.

اما احتمال دارد که امام می خواهند بفرمایند نار دو کار انجام می دهد اولا اعیان نجسه را از صورت اعیان نجس بودن خارج می کند و تبدیل می کند به چیزی که قابل تطهیر است نه اینکه استحاله پاک کرده ماء مطر پاک کرده است اما این استحاله نقشش این است که تبدیل می کند به عینی که قابل تطهیر است و آن خاکستر است.

پس اگر دلیل ما بخواهد نص باشد نه ادله دیگری که بعدا می گوییم و دلیلمات تعبد باشد ممکن است تعبد به این شکل باشد که نار ابتدا می آید عین نجس را از حالت خودش خارج می کند و تبدیل به چیزی می کند که قابل تطهیر است نه اینکه خودش تطهیر کند.

فرق توجیه اول و دوم این بود که در اولی بخشی را نار پاک کرده و بخشی را ماء اما در دومی در هر دو بخش آب مطهر بوده است و نار فقط نقش تمهیدی داشته است.

وصلی الله علی محمد وآل محمد.

Parameter:18670!model&29580 -LayoutId:29580 LayoutNameالگوی متنی مشاهده دروس

اوقات شرعی

تعداد بازدید آنلاین : 21
تعداد بازدید روز : 159
تعداد بازدید دیروز :655
تعداد بازدید ماه جاری : 6820
تعداد کل بازدید کنندگان : 795122