بسمه تعالی
طریق دیگر برای اثبات وثاقت ابو البرکات:
علی بن الحسین ابو البرکات در اثناء بسیاری از طرق علماء برای اثبات کتب واقع شده است و این نشان میدهد که ایشان یک فرد مورد وثوقی بوده که برای اثبات کتب به اخبار ایشان اعتماد مینمودند.
اما «عن ابیهما»:
ظاهر عبارت «عَنْ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ ابْنَیْ عَلِیِّ بْنِ عَبْدِ الصَّمَدِ عَنْ أَبِیهِمَا» این میباشد که والد علی و محمد، علی بن عبد الصمد میباشد و برای توثیق علی بن عبد الصمد باید گفت:
مرحوم شیخ منتجب الدین ره در کتاب فهرست فرموده است:
«الشیخ علی بن عبد الصمد التمیمی السبزواری فقیه دین ثقة قرأ على الشیخ أبی جعفر رحمهم الله.»[1]
در این عبارت کلمه «ثقه» بکار رفته و با این شهادت وثاقت ایشان ثابت خواهد شد.
نکته:
در اینکه مقصود از ابی جعفر چه شخصی است دو احتمال وجود دارد. یکی اینکه منظور مرحوم شیخ طوسی ره باشد زیرا کنیه ایشان ابو جعفر است و دوم اینکه مراد مرحوم صدوق ره باشد همانطور که در برخی از عبارات آمده بود: «قرأ علی ابی جعفر الصدوق» و به قرینه آنها منظور از ابی جعفر، مرحوم صدوق باشد و برخی قائل شدهاند که کنیه ابو جعفر به مرحوم شیخ طوسی ره انصراف دارد.
مرحوم شیخ حرّ عاملی ره فرموده است:
«الشیخ أبو الحسن علی بن عبد الصمد النیسابوری التمیمی: فاضل، عالم»[2]
ممکن است گفته شود که چون مرحوم شیخ حرّ عاملی ره درباره این راوی قدحی نفرموده است و فقط به مدح بسنده کردهاند، دانسته میشود که علی بن عبد الصمد در نزد ایشان مجروح و ضعیف نبوده است زیرا این افراد در اثناء أسناد هستند و اگر قدحی داشتند باید بزرگان ذکر میفرمودند. پس این راوی در نزد ایشان ثقه میباشد.
به این سخن اشکال میشود که اگر مرحوم شیخ حرّ عاملی ره این راوی را ثقه میدانستند چرا لفظ «ثقه» را ذکر نکردند چنانچه مشاهده میشود که مرحوم شیخ حرّ عاملی ره برای برخی از روات لفظ «ثقه» را بکار بردهاند. پس از اینکه این لفظ گفته نشده به دست آورده میشود که ایشان میخواهند بفرمایند که از ثقه بودن این راوی خبر ندارم ولی نسبت به فاضل و عالم بودن ایشان اطلاع دارم لذا از این دو صفت خبر دادهام. پس این راه گفته شده گرچه مظنون انسان خواهد بود ولی حجت نمیباشد.
در کتاب طبقات الفقهاء آمده است:
«علی بن عبد الصمد (- .. کان حیاً 474 ه) ابن محمد التمیمی، أبو الحسن النیسابوری، السبزواری، تلمیذ الشیخ الطوسی. قرأ کتاب «الامالی» للصدوق على أبی بکر محمد بن أحمد فی سنة (423 ه) و قرأه أیضاً على أبی البرکات علی بن الحسین الحسینی الحلی فی سنة (426 ه). و روى عن جمع من تلامذة الشیخ الصدوق، منهم: أبوه عبد الصمد، و أبو البرکات الحسینی، و أبو بکر محمد بن علی العمری، و أبو جعفر محمد بن إبراهیم ابن عبد اللّه المدائنی، و آخرون. و کان أحد فضلاء علماء الامامیة، فقیهاً، دیِّناً.»[3]
از کلمه «دیّناً» به دست آورده میشود که ایشان دروغگو نبوده است و برای به دست آوردن حافظه متداول داشتن و غلبه نداشتن خطا و نسیان نیازمند به ضمیمه کردن اصالت سلامت هستیم.
پس کلام مرحوم شیخ منتجب الدین ره وثاقت علی بن عبد الصمد را ثابت مینماید و کلمات دیگر مانند کلام مرحوم شیخ حرّ عاملی ره به بیان گفته شده، تایید کننده و معاضد توثیق مرحوم شیخ منتجب الدین ره خواهد بود.
اشکال:
مرحوم شهید صدر ره میفرماید که بعید نیست در عبارت «مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ ابْنَیْ عَلِیِّ بْنِ عَبْدِ الصَّمَدِ» تحریف و تصنیفی واقع شده باشد و عبارت صحیح «محمد و علی ابنی عبد الصمد» بوده باشد و محمد بن عبد الصمد و علی بن عبد الصمد دو شخص جلیل و ثقه هستند ولی درباره پدرشان که عبد الصمد باشد، در کتب رجال مطلبی ذکر نشده است و در نتیجه حال عبد الصمد مجهول خواهد بود.
مطلبی که باعث میشود انسان اطمینان به تحریف پیدا کند و یا مشکوک شود به گونهای که نتوان به ظاهر اخذ کرد، این است که محمد بن عبد الصمد و علی بن عبد الصمد به حسب اسناد از اساتید مرحوم ابن شهر آشوب ره هستند و در سند مرحوم حرّ عاملی که در خاتمه کتاب وسائل الشیعه ذکر فرموده باشد، محمد بن عبد الصمد و علی بن عبد الصمد آمده است و از طرف دیگر مرحوم قطب راوندی ره که از مرحوم ابن شهر آشوب ره أقدم میباشد بعید است از فرزندان اساتید مرحوم ابن شهر آشوب ره حدیث را نقل نماید و این استبعاد باعث میشود که بگوئیم عبارت صحیح «محمد و علی ابنی عبد الصمد» بوده است.
بله اگر مرحوم قطب راوندی ره از اساتید مرحوم ابن شهر آشوب حدیث نقل نماید، استبعادی وجود ندارد زیرا ممکن است که هر دو بزرگ دارای استاد مشترک بودهاند و مرحوم قطب راوندی ره در اوائل عمر استاد خدمت استاد رسیده باشد و مرحوم ابن شهر آشوب ره اواخر عمر استاد را درک نموده باشد.
«و من البعید أن یکون الشیخ الراوندی المتقدم طبقة عن ابن شهرآشوب ینقل عن أولاد علی بن عبد الصمد الّذی هو من أساتذة ابن شهرآشوب و من ینقل عنه، مما یوجب قوة احتمال وجود خطأ فی البین و أن یکون المقصود محمد و علی ابنی عبد الصمد و هما و إن کان لا إشکال فی وثاقتهما و جلالة شأنهما إلّا أن الإشکال فی أبیهما الّذی ینقلان الروایة عنه- و هو عبد الصمد- فإنه ممن لم یثبت توثیقه.»[4]
جواب اشکال:
به حسب طرق متعدده و فراوان ثابت است که مرحوم قطب راوندی ره از محمد و علی ابنی علی بن عبد الصمد روایت نقل کرده است. یکی از موارد کتاب قصص النبیاء مرحوم قطب راوندی ره میباشد که در طرق متعددهای همین عبارت «مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ ابْنَیْ عَلِیِّ بْنِ عَبْدِ الصَّمَدِ» واقع شده است. کتاب الفوائد الطریقه مرحوم أفندی ره مشتمل بر فوائدی است و به عنوان یک فائده میفرماید که در أسناد قصص الأنبیاء این سند ذکر شده است یعنی مرحوم قطب راوندی ره از علی بن علی بن عبد الصمد و محمد بن علی بن عبد الصمد نقل میکند. و مرحوم نمازی ره در کتاب مستدرکات علم الرجال أسناد عدیدهای از کتاب بشاره المصطفی نقل مینماید که همین سند در آنها وجود دارد.
اشکال: فرمایش مرحوم شهید صدر ره
به حسب برخی از اسناد به دست آورده میشود که دو نفر وجود دارند که نام آنها عبد الصمد میباشد. یکی از این دو نفر جدّ أعلای این سلسله است و این شخص دارای چند پسر به نام محمد و علی و حسین بوده است. این محمد و علی از معاصرین مرحوم شیخ صدوق ره و مرحوم شیخ طوسی ره بودهاند لذا مرحوم ابن شهر آشوب ره که در سال 588 وفات نموده است، نمیتواند از این دو نفر روایت نقل نماید و آن جدّ أعلا دارای نوهای به نام عبد الصمد بوده است که فرزند حسین یا علی بوده است و این عبد الصمد دارای دو پسر به نام علی و محمد بوده است و این دو نفر از اساتید مرحوم ابن شهر آشوب ره هستند و مرحوم قطب راوندی ره از این دو نفر روایت نقل نمینماید زیرا أقدم بر مرحوم ابن شهر آشوب ره میباشد بلکه از محمد و علی که فرزندان جدّ أعلاء هستند روایت نقل میکند. پس اینکه گفته شد مرحوم قطب راوندی ره از محمد بن عبد الصمد و علی بن عبد الصمد که اساتید مرحوم ابن شهر آشوب ره هستند، روایت نقل مینماید، سخن ناتمامی است.
«و الظاهر: أن هناک محمداً و علیاً ابنی عبد الصمد- و هما المشایخ المعروفون لابن شهرآشوب- و هما حفیدان لمحمد أو علی أو حسین أبناء علی بن عبد الصمد الأول، فهناک علی بن عبد الصمد الأول الجد الأعلى للأسرة و هو ذلک العالم الجلیل الفقیه الّذی کان فی طبقة الشیخ الطوسی و المرتضى- رهما- و یروی عن الصدوق- قده- بواسطة واحدة غالباً فیما اطلعنا علیه، و إن ادعی أنه قد روى عنه بلا واسطة، و هذا الشخص لا یمکن أن یکون هو شیخ ابن شهرآشوب بوجه أصلًا. و قد کان له ثلاثة أبناء محمد و علی و حسین و هم الطبقة الأولى من أولاده، و الأولان منهما هما اللذان یروی عنهما الراوندی هذه الروایة و کانا من مشایخه و هناک حفید لعلی بن عبد الصمد- الجلد الأول- اسمه عبد الصمد و لا ندری هل هو ابن علی أو حسین ابنی علی بن عبد الصمد، و لکنه لم یکن ابن محمد بن علی بن عبد الصمد بقرینة تعبیر ابنه عنه بأنه عم أبیه. و أیا ما کان فهذا عبد الصمد الثانی له ولدان اسمهما علی و محمد و هما اللذان من مشایخ ابن شهرآشوب. و هذا التسلسل النسبی یتضح من عدة روایات و کلمات العلماء فی ترجمة بعض أفراد هذه الأسرة. نقتصر منها على ذکر ما جاء فی مهج الدعوات لابن طاوس حیث قال: «قال علی بن عبد الصمد- و هو الّذی یروی عنه ابن شهرآشوب و من مشایخه لأن ابن طاوس شیخ العلامة و ابن شهرآشوب فی طبقة مشایخ العلامة أو أعلى بقلیل- أخبرنی جدی- و هو أحد الأولاد الصلبیین لعلی بن عبد الصمد الأول جد الأسرة- قال حدثنا والدی الفقیه أبو الحسن- یعنی علی بن عبد الصمد جد الأسرة الّذی کان من طبقة السید المرتضى و الشیخ الطوسی فإنه المکنى بأبی الحسن- قال حدثنا جماعة من أصحابنا منهم السید أبو البرکات- و هو الّذی وقع فی طریق روایة الراوندی أیضا- عن الصدوق- و هذا یدل أیضا على ما ذکرناه من أنه یروی عن الصدوق بواسطة واحدة-» فإن هذا التسلسل الواقع فی هذا الطریق یدل على أن علی بن عبد الصمد الّذی هو فی طبقة مشایخ ابن شهرآشوب غیر علی بن عبد الصمد المکنى بأبی الحسن الّذی یروی عن أبی البرکات، و إنما هو جده الأعلى. فما تقدم من الشیخ الحرفی أمل الآمل من اتحاد الشیخ أبی الحسن علی بن عبد الصمد النیسابوری التمیمی الّذی یروی عنه ابن شهرآشوب مع علی بن عبد الصمد التمیمی السبزواری الّذی نقل الشیخ الحرّ عن منتجب الدین أنه فقیه دین ثقة قرأ على الشیخ أبی جعفر الصدوق غیر صحیح. و علیه فالروایة صحیحة السند من هذه الناحیة، لأن محمداً و علیاً ابنی علی بن عبد الصمد ینقلان الروایة عن أبیهما و هو ذلک الشیخ الفقیه الجلیل الّذی قرأ على أبی جعفر- قده-.»[5]
جواب اشکال:
ثابت نیست که دو نفر وجود دارند که نام آنها عبد الصمد میباشد و یکی از این دو نفر جدّ أعلای این سلسله است و این جدّ أعلا دارای چند پسر به نام محمد و علی و حسین بوده است و همچنین دارای نوهای به نام عبد الصمد بوده است که فرزند حسین یا علی بوده است و این عبد الصمد دارای دو پسر به نام علی و محمد بوده است و وجه عدم ثبوت این میباشد که ممکن است آنچه در أسناد مشاهده میشود از باب إسناد به جدّ و إسناد به أب باشد مانند مرحوم صدوق ره که ایشان گاهی به نام محمد بن علی بن موسی بن بابویه قمی و گاهی به اسم محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی مرقوم میشود زیرا والد مرحوم صدوق ره را گاهی به جدّش نسبت میدهند که موسی بن بابویه قمی باشد و گاهی به پدرش نسبت میدهند که حسین بن موسی بن بابویه قمی باشد و علت آن این است که در برخی مواقع جدّ از پدر شخص معروفتر میباشد لذا شخص را به جدّ نسبت میدهند و در ما نحن فیه ممکن است که اینگونه بوده باشد یعنی دو نفر که نامشان عبد الصمد باشد وجود ندارد بلکه یک نفر به نام عبد الصمد است که همان جدّ أعلا باشد منتهی در برخی موارد گفته میشود: محمد و علی ابنی علی بن عبد الصمد یعنی این دو نفر به پدرشان نسبت داده میشوند و گاهی موارد گفته میشود: محمد و علی ابنی عبد الصمد یعنی این دو نفر به جدّشان نسبت داده میشوند زیرا جدّ آنها معروف بوده است. و بعد از اینکه ظاهر سند حدیث مورد بحث بر «مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ ابْنَیْ عَلِیِّ بْنِ عَبْدِ الصَّمَدِ» استوار شد و در أسناد متعدد دیگری در کتب گوناگون مانند کتاب قصص الأنبیاء و کتاب بشاره المصطفی این عبارت ذکر شده است و همین افراد در کتاب تذکره المتبحرین و کتاب ریاض العلماء و کتاب فهرست مرحوم منتجب الدین ره صاحب توثیق هستند، برای رفع ید از این ظهور حجتی وجود ندارد همانطور که خود ایشان در پایان این سند را تمام میدانند.
وصلی الله علی محمد وآل محمد.
[1]. الفهرست (للرازی)، النص، ص: 76
[2]. تذکره المتبحرین ص 576، به نقل از کتاب معجم رجال الحدیث ج : 12 ص : 72
[3]. موسوعة طبقات الفقهاء، ج5، ص: 239
[4]. بحوث فی علم الأصول، ج7، ص: 353
[5]. بحوث فی علم الأصول، ج7، ص: 354 - 355