30 مرداد 1402 | 05 صفر 1445
یکی از موارد استجابت دعا: از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده که فرمودند:کسى که مایل است خداوند دعایش را مستجاب نماید، و غم و اندوهش را بزداید، پس باید تلاش کندغم و اندوه انسانى را که در مضیقه است، برطرف نماید. نهج الفصاحة، ص   

طهارت 90- جلسه 071

دانلود متن:
دانلود صوت:

به نام خدا

دو روایت دیگر در مقام وجود دارد که به آنها استدلال می شود برای مطهریت نار

روایت اول: روایت زکریا بن آدم(وسایل الشیعه باب 38 از ابواب نجاسات ح8)

وَ عَنْهُ[1] عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ عَنِ الْحَسَنِ[2] بْنِ الْمُبَارَکِ عَنْ زَکَرِیَّا بْنِ آدَمَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ[3] ع عَنْ قَطْرَةِ خَمْرٍ أَوْ نَبِیذٍ مُسْکِرٍ قَطَرَتْ فِی قِدْرٍ فِیهِ لَحْمٌ کَثِیرٌ وَ مَرَقٌ کَثِیرٌ قَالَ یُهَرَاقُ الْمَرَقُ أَوْ یُطْعِمُهُ أَهْلَ الذِّمَّةِ أَوِ الْکَلْبَ وَ اللَّحْمَ اغْسِلْهُ وَ کُلْهُ قُلْتُ فَإِنَّهُ قَطَرَ فِیهِ الدَّمُ قَالَ الدَّمُ‏ تَأْکُلُهُ‏ النَّارُ إِنْ شَاءَ اللَّه‏

وسائل الشیعة، ج‏3، ص: 470

 

به این روایت استدلال شده است برای مطهریت نار به این توضیح که امام علیه السلام سوال نفرمود که این دم طاهر است یا نجس بلک بدون استفصال فرمودند الدم تأکله النار. یعنی اگر مشکل از جهت تنجس دم است و همچنین اکل آن ، نار آن را از بین برده است و اگر طاهر بوده و مشکل فقط از ناحیه حرمت اکل است نار مشکل را حل کرده است. 

 

اشکالات به استدلال به روایت

اشکال اول: ضعف سند

سند ضعیف است به ابن مبارک چه حسن بن مبارک باشد و چه حسین مبارک . چون هیچ توثیقی ندارند بلکه حسین بن مبارک مهمل در رجال است.

مرحوم تبریزی حسین بن مبارک را مهمل می دانند[4]. شهید صدر و بزرگان دیگر نیز همین اشکال ضعف سند را به استدلال به این روایت وارد ساخته اند.

اما چون این روایت درکافی است طبق مبنای ما که روایات کافی را صحیح می دانیم مشکلی از این جهت ندارد.

اگر چه در سند کلینی هم حسن بن مبارک وجود دارد اما روایات کافی به خاطر شهادت کلینی به صحت آنها مقبول است ولو ضعف سند داشته باشد.

 

اشکال دوم : قرینه دال بر دم طاهره

این روایت قرینه ای دارد که از آن فهمیده می شود که دم مسئول عنه ، دم پاک است و نظر سائل این بوده است که با وجود دم پاک در این ظرف خوردنش چه حکمی دارد.

قرینه این است که تعلیل امام یعنی الکلت النار تناسب با حل مشکل نجاست ندارد بلکه تناسب با حل مشکل اکل دارد. زیرا معنایش این است که عامل نجاست از بین رفته است. و این باعث می شود که در بقاء تنجس از بین برود اما تنجس چیزهایی که در حدوث بواسطه این دم حاصل شده است از بین نمی رود در نتیجه تعلیل ناقص است.

برای برطرف کردن نجاست دو چیز نیاز است. اول از بین رفتن عامل نجاست و دوم وجود مطهری برای طهارت. تعلیل در روایت تنها دلالت بر از بین رفتن عامل نجاست دارد.

اما اگر سوال از حرمت اکل دم طاهر باشد تعلیل کامل است چون حضرت می فرمایند که این خون از بین رفته است.

 

اشکال سوم: اجمال روایت

در این روایت مردد بین دو امر هستیم که باعث اجمال روایت می شود . یک امر همین که اگر سوال بخواهد از دم نجسه باشد تعلیل ناقص است در نتیجه سوال از دم پاک بوده است . اما از طرف دیگر مطلبی در ارتکاز همه هست و آن اینکه یک قطره دم در دیگ بزرگ آبگوشت قهرا مستهلک می شود و واضح است اشکالی در اکلش نیست. در نتیجه این قرینه ما رهنمون می شود به این که سوال از دم نجس است. و راوی هم شخص بزرگی مثل زکریا بن آدم است و فقیهی بوده است که حضرت به ایشان ارجاع داده اند.

 

جواب اشکال سوم

ظاهر امر این است که در این جا اجمال نیست و اشکال قبلی راجح است زیرا سوال از دم نجسه مستلزم تعلیل ناقص است که مستبعد است اما سوال از دم طاهره که امکان مستهلک شدنش است مستبعد نیست. چون فتوای بعضی از بزرگان است که آیا حرام مستهلک در حلال را میتوان خورد یا نه . شیخنا الاستاد فتوایشان این بود که بنابر احتیاط واجب نمی توان خورد مگر در خصوص آب دهان که اگر با خون مخلوط شد.

مثلا اگر مقدار خاک را در آب مخلوط کنند و به هم بزنند تا مستهلک شود خوردنش درست نیست. پس این مسلم نیست که اگر حرامی مستهلک شود حتما خوردنش حلال است بلکه اتفاقا این دقت خوبی از جهت زکریا بن آدم است.

 

اشکال چهارم:

صدر روایت دلالت دارد بر اینکه نار مطهر نیست. و باید مرق را به اهل ذمه یا کلب داد و لحم را هم می فرمایند که آب بکش و بخور.

این اغسله و کله البته بحثهایی که دارد که اگر باطن نجس شده باشد چگونه می توان خورد؟ آیا باطن به تبع ظاهر پاک می شود یا این که وقتی لحم را می پزند انکماش پیدا می کند و آب درون آن نفوذ نمی کند و ...

اما بهر حال در همین روایت و در همین سوال جواب امام علیه السلام دلالت دارد بر این که نار مطهر نیست. بنابراین معنا ندارد که دوباره از مطهریت در مورد دم سوال شود.

اگر مستدل بخواهد الغاء خصوصیت کند به این که غیر دم را پاک می کند با صدر روایت تهافت دارد.

بنابراین سوال از دم پاک است و حضرت می فرمایند که نار آن را از بین برده است که اتفاقا خود این روایت دلیل می شود که اگر چه به کلی حرام از بین نمی رود بلکه به کمیت مجموع حلال و حرام اضافه می شود اما اشکالی در اکل این گونه ای نیست.

بله اگر کسی این فرضیه را مطرح کند که نار فقط مطهر دم است و الغاء خصوصیت نمی کنیم. اما چون خصوصیتی برای صدر نمی بینیم این درست نیست و لااقل این است که کلام دوم محفوف بما یحتمل القرینیه است. ظهور برای ذیل پیدا نمی شود از اینکه از نجاست سوال کرده است و ترک استفصال امام هم جا پیدا نمی کند چون با توجه به سوال قبل امام علیه السلام حکم دم نجس را مشخص کرده است.

وصلی الله علی محمد وآل محمد.

 


[1] مراد از عنه شیخ طوسی از محمد بن احمد بن یحیی است چون در سند قبل این گونه آمده است.

[2] در بعض نسخ الحسین بن المبارک آمد است.

[3] به احتمال زیاد اباالحسن امام رضا علیه السلام اگر چه احتمال دارد که امام موسی بن جعفر علیهما السلام باشد.

[4] لکن ابن المبارک سواء کان الحسن بن المبارک أو الحسین بن المبارک مهمل أو لم یذکر له مدح و لا توثیق؛ و لذا لا یمکن الاعتماد علیه بل فی المختلف طعن فی السند بأن محمد بن موسى إن کان ابن عیسى السمّان فقد طعن فیه القمّیون و تکلموا و أکثروا فیه، قاله ابن الغضائری (تنقیح مبانی العروة - کتاب الطهارة، ج‌2، ص: 160)

Parameter:18683!model&29580 -LayoutId:29580 LayoutNameالگوی متنی مشاهده دروس

اوقات شرعی

تعداد بازدید آنلاین : 40
تعداد بازدید روز : 288
تعداد بازدید دیروز :61
تعداد بازدید ماه جاری : 7802
تعداد کل بازدید کنندگان : 796105