28 مرداد 1402 | 03 صفر 1445
یکی از موارد استجابت دعا: از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده که فرمودند:کسى که مایل است خداوند دعایش را مستجاب نماید، و غم و اندوهش را بزداید، پس باید تلاش کندغم و اندوه انسانى را که در مضیقه است، برطرف نماید. نهج الفصاحة، ص   

بیع - جلسه 55

دانلود متن:
دانلود صوت:

لازم به ذکر است: متن ذیل پیاده شده از صوت درس می‌باشد و هیچگونه ویرایشی روی آن اعمال نشده است.

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و صلی الله تعالی علی سیدنا و نبینا ابوالقاسم محمد و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین لا سیما بقیة الله فی الارضین ارواحنا فداه و عجل الله تعالی فرجه الشریف.

بسم الله الرحمن الرحیم

اللّهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدّیقَةِ فاطِمَةَ الزَّکِیَّةِ حَبیبَةِ حَبیبِکَ وَنَبِیِّکَ وَاُمِّ اَحِبّآئِکَ وَاَصْفِیآئِکَ الَّتِى انْتَجَبْتَها وَفَضَّلْتَها وَاخْتَرْتَها عَلى نِسآءِ الْعالَمینَ اللّهُمَّ کُنِ الطّالِبَ لَها مِمَّنْ ظَلَمَها وَاسْتَخَفَّ بِحَقِّها وَکُنِ الثّائِرَ اَللّهُمَّ بِدَمِ اَوْلادِها اللّهُمَّ وَکَما جَعَلْتَها اُمَّ اَئِمَّةِ الْهُدى وَحَلیلَةَ صاحِبِ اللِّوآءِ وَالْکَریمَةَ عِنْدَ الْمَلاَءِ الاْعْلى فَصَلِّ عَلَیْها وَعَلى اُمِّها صَلوةً تُکْرِمُ بِها وَجْهَ اَبیها مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَتُقِرُّ بِها اَعْیُنَ ذُرِّیَّتِها وَاَبْلِغْهُمْ عَنّى فى هذِهِ السّاعَةِ اَفْضَلَ التَّحِیَّةِ وَالسَّلامِ.

مقام اول که بحث از اثبات اشتراط صحّت بیع به عدم اکراه بود پایان یافت بحمدالله. مقام ثانی بحث از موضوع است و این که چه عناصری دخیل در تحقق عنوان اکراه می‌باشد. در عناصر مأخوذه‌ی در صدق عنوان اکراه بین اصحاب اختلاف وجود دارد که باید این مواردی که حالا یا همگان قائل به آن هستند یا محل اختلاف هست باید یکایک مورد بحث قرار بگیرد.

ماتن قدس سره این‌طور فرمودند «الرابع: الاختیار، فلایقعُ البیع من المکره و المرادُ به الخائف علی ترک البیع من جهة توعید الغیر علیه بإیقاع ضرر أو حرجٍ علیه» و بعد می‌فرمایند که فرقی هم بین این ایقاع ضرر و حرج بین خود شخص که این‌جا گفته شد و یا این که مَن یتعلَّقُ به مِن أهلهِ و عیاله و وُلده و امثال ذلک نیست، و همن‌چنین فرق هم بین آن ضرر بین این که مالی باشد نفسی باشد عِرضی باشد بین این‌ها هم تفاوتی نیست. و بعد هم در مسئله‌ی بعد می‌فرمایند که اقوی و یا این که لایخلو من وجه این هست که باید تفصّی به وسیله‌ی توریه نتواند بکند در صورتی که برای آن توریه‌ی محذوری نیست باید نتواند تفصّی بکند از آن توعید مکرِه به واسطه‌ی توریه. البته اگر این توریه کردن آسان باشد اما اگر آسان نیست خب تفصّی از آن لازم نیست. بنابراین قیودی که ایشان به حسب تحریر الوسیله در تحقّق عنوان اکراه لازم می‌دانند این چند امر است. یک: این که باید خائف باشد این مکره. از آن توعید و آن ضرر یا آن حرجی که بر خودش یا بر من یتعلّقُ به وعده داده شده توعید شده است خائف باشد. در این که آیا خوف کفایت می‌کند یا ما باید ظنّ به این جهت داشته باشیم؟ بین اصحاب محلّ کلام است.

خب تارةً مکرِه ممکن است توعید می‌کند به ضرر، به حرج، توعید می‌کند اما این شخص مطمئن است می‌داند از دست او نمی‌آید، می‌گوید اگر این را به من نفروشی آتش می‌زنم خانه‌ات را، ولی او می‌داند که از دست او نمی‌آید چنین کاری. یا فلان ضرر را به تو وارد می‌کنم یا به خودت به بچه‌ات، ولی می‌داند که از دست او نمی‌آید این‌جا اکراه صادق نیست، چون مطمئن است به عدم تحقق این. اکراه در جایی هست که اطمینان یا قطع به عدم نداشته باشد. خب حالا که قطع به عدم ندارد و اطمینان به عدم ندارد باید ظنّ به تحقق داشته باشد؟ کلام شیخ اعظم قدس سره این هست که بله. «ضررٍ مظنونٍ بوقوعهِ» ایشان این قید را دارند در مکاسب که باید مظنون باشد بنابراین اگر مثلاً بیست درصد احتمال می‌دهند او می‌گوید نه، این‌جا اکراه صدق نمی‌کند. اما بزرگانی و منهم الماتن قدس سره، این‌ها می‌گویند که، فرمودند که نه ما مظنون بودن لازم نداریم آن را که ما لازم داریم عبارت است از احتمالی که خوف در نفس ایجاد بکند یک وقت این احتمال به حدی ضئیل است که خوف هم ایجاد نمی‌کند، اما یک وقت نه، احتمالی است معتدٌّ به، احتمالی است که خف در نفس است می‌‌گوید نکند حالا من نفروشم نکند این ضرری که او دارد توعید می‌کند یا این حرجی که دارد توعید می‌کند دامن‌گیر من بشود. همین خوف کفایت می‌‌کند، حتی اگر این خوف عقلائی نباشد ولی وجود داشته باشد. تارةً خوف عقلائی است یعنی همه‌ی مردم هم می‌گویند بله همین‌جور است این ...تارةً نه، حتی عقلائی نیست ولی احتمال وجود آن می‌رود ...

س: ...

ج: بله خودش احتمال می‌دهد، خودش خوف شخصی دارد. بخصوص در مواردی که آن مبعّدٌ علیه یک امر مهمی باشد. می‌گوید اگر نفروشی می‌َکشم تو را. یک وقت می‌گوید اگر نکشی مثلاً فرض کنید ماشینت را پنچر می‌کنم، می‌گوید خب بکن، ولی یک وقت می‌گوید می‌کشم تو را یا فرزندت را خدای ناکرده می‌کشم. یا چه می‌کنم یک چیز مهمی را دارد. این‌جا اگر محتمل به حساب یک امر بالایی باشد احتمال و لو ضعیف باشد خوف ایجاد می‌َشود و کفایت می‌کند.

بنابراین قید اول که عبارت است از... برای تحقق اکراه لغةً، و عرفاً این که لازم است این هست که در نفس مکره ما نسمّیه بالمکره، در نفس مکرَه از آن توعید یک خوفی ایجاد بشود و لو این که به حدّ مظنّه هم نرسد. پس نحترزُ بهذا القید از کجا؟ از آن‌جایی که قطع به عدم دارد ولو آن دارد می‌گوید یا اطمینان به عدم دارد ولو آن دارد می‌گوید، یا این احتمال، احتمال بسیار بسیار ضعیفی است که خوف هم ایجاد نمی‌کند.

پس این قید ظاهراً‌ لابأس به، حالا در قبال قولی که ان شاء‌الله بعداً به عنوان تنبیه شاید ذکر خواهیم کرد که بعضی از فقهاء فرمودند که اصلاً تمام این قیود لا وجه له، حتی این، هیچ، اصلاً این قیود لا وجه له، حالا آن را بعداً می‌گوییم. اما آن را که تقریباً می‌شود گفت که کاد أن یکون متّفقاً علیه، این هست که این قیودی که می‌گوییم حالا و لو بعضاً لازم است که یکی از آن‌ها همین است که باید این خوف وقوع آن ضرر و آن حالا حرج از ناحیه‌ی موعّد داشته باشد.

س: اگر نوعی باشد ولی شخصی نباشد.

ج: نه، باید خودش خائف باشد.

س: ...

ج: نه، عرف نمی‌گوید، می‌گوید تو مکرَه نیستی، اکراه برای آن لازم است و الا حالا عرف می‌گویند ولی این هیچ ترسی ندارد. اطمینان بر خلاف دارد. نوع می‌گویند این کار را می‌کند ولی او اطمینان شخصی دارد که چنین کاری نخواهد کرد. نوع می‌گویند که این قدرت دارد بر این که آتش بزند اموال تو را، بکشد تو را، نوع می‌گویند ولی خودش مطمئن هست که چنین قدرتی ندارد و نمی‌تواند انجام بدهد. نه، این‌جا صدق اکراه بحسب لغت و عرف نمی‌کند. و علاوه بر این که ادله هم، ادله‌ای که در آن اکراه اخذ شده مکره اخذ شده که شامل آن نمی‌شود مثل حدیث رفع، مثل... اگر به آن حدیث‌هایی که در باب طلاق و این‌ها بود بخواهیم تمسک بکنیم اگر بخواهیم به سیره‌ی عقلائی هم تمسک بکنیم سیره‌ی عقلاء، و لو روی عنوان اکراه هم حالا خیلی بگوییم تمرکز ندارند عقلاء، این بیع این‌جوری را باطل نمی‌دانند، و باز این صورت هم نمی‌توانیم بگوییم خارج از ادله و اطلاقات صحّت بیع است بنابراین اصل عدم تحقق یا اصالةُ الفساد هم جاری نمی‌شود. پس چه بخواهیم از خود عنوان اکراه استفاده بکنیم و چه بخواهیم بگوییم آن ادله خیلی دائر مدار اکراه نیست سیره‌ی عقلاء را بخواهیم بگوییم یا بگوییم اطلاقات ادله‌ی صحّت نمی‌گیرد بنابراین مشمول اصالةُ الفساد می‌شود در این صورتی که خوف نباشد اصلاً و لو نوعاً خوف دارند ولی این شخص خودش خوف ندارد این‌جا را شامل نمی‌شود.

س: ...

ج: نه

س: ...

ج: مکروه بودن را ما نمی‌گوییم، حالا بعد می‌آید ان شاء‌الله، فعلاً این را داریم می‌گوییم آن قید آخری است. فعلاً این است که او دارد توعید می‌کند و این خوف به این دارد که این توعید محقق بشود.

س: ...

ج: نه، خوف از وقوع دارد نه این که از آن کار می‌ترسد، ببنید دقت بکنید خوف از وقوع آن ما یُوعَّدُ به دارد، آن چیزی که دارد توعید می‌شود و لو حالا یک کسی برایش مهم نیست می‌گوید بکشد، نه، مقصود خوف به وقوع است. نه خوف از آن امر.

س:‌ ...

ج: احتمال که... خوف همین که خوف داشته باشد. یعنی خوف در چه صورتی پیدا می‌شود؟ احتمال بدهد دیگر.

س: ...

ج: خوف از سوزاندن دارد. نه این که سوزاندن مکروه است برای او. یعنی خوف دارد که لعلّ این محقق بشود. خوف به تعبیر آقایان، چون خوف طریق عقلائی است. خوف دارد بر این که لعلّ این محقق بشود. امام می‌فرماید همین که خائف بود، یا در منهاج الصالحین بزرگان، منهاج الصالحین مال آقای حکیم شروح شده و همین‌طور در کلمات بزرگان بعد، این‌ها هم تعبیر می‌کنند به خوف، خلافاً للشیخ که می‌فرماید مظنون آن باید باشد این‌ها می‌گویند مظنون بودن لازم نیست همین که خوف داشته باشد کفایت می‌کند. خوف هم چرا می‌گویند احتمال نمی‌گویند؟ چرا واژه‌ی خوف به کار می‌برند احتمال نمی‌گویند؟ برای خاطر این که احتمال اگر بگویند باید تقیید بکنند به این که این احتمال مثلاً درجه‌ی آن خیلی نباشد ضئیل نباشد، خوف که گفته می‌شود قهراً آن خوف‌آور نیست خود به خود خارج می‌شود خب این ...

س: ...

ج: ترس از چی؟

س: ...

ج: خیلی خب همین که خوف دارد کفایت می‌کند، خوف از چه دارد؟

س: ...

ج: اما یک کسی می‌گوید حالا بکشد من که ... به قول آقای حائری می‌گفت مسئله‌ی مرگ برای من حل شده است خب بکشند من می‌روم یک جهان، یک عالم بهتری، خب بکشند. از مردن نمی‌ترسد از وقوع این چیزی که دارد می‌گوید این خوف به این دارد، که این چیزی که دارد می‌گوید این را لباس عمل به آن می‌پوشاند این چیزی که آن ضرری که یا آن حرجی که دارد توعید به آن می‌دهد خوف به این دارد که این لباس عمل پوشانده بشود به آن. تحقق پیدا بکند.

س: ...

ج: ما نمی‌گوییم ما لازم نداریم.

س: ...

ج: چرا می‌کند ببینید همان‌طور که عرض کردیم مبانی اراده در مورد اکراه وجود دارد. مبادی اراده وجود دارد فلذا گفتیم که اراده در مورد اکراه وجود دارد. منتها در کنار آن توعید است. همین که در کنار آن توعید بود این‌جا اکراه صادق است و ان شاء‌الله بعداً توضیح خواهیم داد همان‌طور که امام هم فرمودند برخلاف باب افعال که معنای آن ایجاد کراهت در نفس است این معنای این‌جا ایجاد کراهت در نفس نیست، حتی ممکن است که شوق داشته باشد در نفس خودش. اما در عین حال بگوییم اکراه هم وجود دارد. که توضیحات این‌ها ان شاء‌الله می‌آید. حالا اجازه بدهید یک مقداری جلو برویم ان شاء‌الله کم کم این‌ها حل خواهد شد.

خب مرحوم امام قدس سره این‌جا فرموده‌اند در بیع‌شان، تعلیقاً بر کلام شیخ اعظم فرمودند «إنّ الظنّ به غیرُ لازم و الیکفی الخوفُ الحاصل من الاحتمال العقلائی بل مطلقُ الاحتمال» و لو عقلائی نباشد «و لو ضعیفاً، إذا کان الإیعادُ بأمرٍ مهمٍ کالقتل مثلاً» این ...

مطلب دومی که این‌جا باید توجه به آن داشته باشیم این است که خب خوف کفایت می‌کند و لو این واقعاً مترتّب نباشد. همین که خوف در نفس او بود، برای صدق اکراه کفایت می‌کند، و لو این که در واقع مترتّب نباشد مثلاً الان او دارد ایعاد می‌کند و این هم رفت فروخت، بعداً کَشفَ به این که این بلف می‌زده. واقعیت نداشته، یا این خیال کرده بوده، این‌ها منافاتی با صدق اکراه ندارد. پس بنابراین لازم نیست که در مواردی که خوف دارد آن ما یُخاف منه، مترتّب بشود در واقع. نه، ولو این که مترتب هم در واقع نباشد ولی این احتمال آن را می‌داده، که مرتّب بشود این یکفی فی صدق الاکراه، فلذاست که مرحوم سید در حاشیه فرموده «ثمّ المدار علی خوف ترتّب الضرر و إن لم یکن مترتباً فی الواقع» اگرچه این ضرر در واقع مرتب نباشد. که خوف آن را داشته باشد کفایت می‌کند.

امر سومی که باید این‌جا به آن توجه بکنیم این مدار همین خوف است. ولو این آدم، آدم خوّاف باشد مدار این است یک آدمی هست که زود می‌ترسد. دیگران اگر بگویند نه، اما این واقعاً این خوف را دارد که اگر چنین چیزی بشود این‌جا هم باز این صادق است و چون جاهای دیگر مثلاً ما می‌گوییم قطاع، کثیر الشک، کثیر السهو، کثیر... این‌ها را خارج می‌کنیم آن‌جا می‌گوییم اطلاقات ادله منصرف از آن هست. اما اکراه این‌‌جوری نیست که بگوییم رُفع مااستُکرهوا علیه از کسی که... چون یک واقعیتی است یک واقعیت نفس الامری هست کسی خوّاف است، خب زود احتمال در نفس او ایجاد می‌شود و حالت نگرانی و تشویش خاطر در او ایجاد می‌شود. این آدم این‌‌چنینی هم کفایت می‌کند همین ...

مرحوم سید فرموده که «عدم الفرق بین أن یکون خوّافاً‌ بحیث یخافُ من کلّ احدٍ» که وقتی می‌گوید آن واقعاً خیال می‌کند این ‌جوری است در اثر مثلاً‌ ساده‌لوحی‌ که دارد می‌گوید آقا می‌کشم تو را، اگر دیگران باشند می‌گویند آقا بی‌خود دارد می‌گوید ولی این نه، این‌جور توی ذهنش نمی‌آید که دارد بی‌خود می‌گوید و لذا می‌ترسد، خوف در او ایجاد می‌شود.

س:‌ ...

ج: دلیل آن همین است که اکراه هست این هم واقعاً مکره است دیگر، صادق است که این علی الاکراه دارد این بیع را انجام می‌دهد.

س: ...

ج: نه بوده، آقا شما به قطاع می‌توانی بگویی که قطع نداری؟ خب دارد. این‌جا هم اکراه است، ولو خوف دارد. ولو در اثر این که آدم ضعیفی است، خوف دارد.

س: ...

ج: بله، مطلق المکره را ما معامله‌اش را باطل می‌دانیم.

س: ...

ج: به دلیل این که فرموده است...

س: ...

ج: رفع ما استُکرهوا علیه می‌گیرد این را، این اکراه شده بر این.

س: ...

ج: نه دیگر، حالا داریم دیگر. بله حالا شما ... رفع ما استکرهوا علیه می‌گیرد پس صدق اکراه می‌کند بر این آدمی که در اثر خوّاف بودن و از یک مقداری ساده‌لوح بودن، این می‌گوید حالا این‌جور خواهد شد. الان توی جامعه‌ی ما هم همین‌جور است دیگر، آمریکا یک حرفی که می‌زند که ما فلان، همه می‌ترسند که الان همه‌جا را زیر و رو خواهد کرد. یک عده هم اصلاً ترسی به خودشان راه نمی‌دهند.

س: ...

ج: بله.

س: ...

ج: از توعید دیگر. فعلاً حالا می‌گوییم... پس باید یک خوفی از تحقق آن ضرر متوعّدٌ به یا آن حرج متوعّدٌ به داشته باشد این قید اول.

قید دوم این هست که این خوف ناشی از توعید غیر شده باشد.

س: ...

ج: این‌جا یک ‌جوری است که صداها درست به من منتقل نمی‌شود دو تا اشکال یکی در این‌جا و یکی هم در گوش‌های من هم ظاهراً یک اشکالی وجود داشته باشد.

اما امر دومی که این‌جا هست این هست که این ضرر باید از توعید به ضرر یا حرج ناشی شده باشد. خب تارةً انسان احتمال ضرر و این‌ها را می‌دهد اما نه از توعید دیگری. مثلاً فرض کنید که پدرش به او می‌گوید آقا این‌جا را بفروش، هیچ توعیدی هم نمی‌کند اما شخص می‌گوید که من اگر به حرف بابای خودم نروم می‌ترسم خدا یک بلایی را بر من نازل بکند. از یک ضرر سماوی می‌ترسد. این‌جا گفتند که صدق اکراه نمی‌کند. چون آن کسی که امر به بیع کرده، طلب به بیع کرده توعیدی ندارد. آن می‌گوید که خانه‌ات را بفروش، این می‌گوید که من اگر مخالفت این را بکنم، من می‌ترسم که یک بلیّه‌ی سماویه در اثر این بر من نازل بشود.

این‌جا فرموده‌اند که نه، پس بنابراین ظاهر کلام ماتن و بسیاری از فقهاء این هست که باید این ضرر احتمالی یا قطعی یا اطمینانی، منشأ آن توعید باشد، توعید غیر باشد هر جا که منشأ آن توعید غیر نیست که آن غیر هم سیّد در حاشیه فرموده که انسان باشد. توعید یک انسان باشد که البته ما می‌گوییم انسان بودن آن... جن هم همین‌جور است حالا یک کسی با جنّ‌ها جور است او می‌گوید آقا اگر نکنی، فلان کار را می‌کنم همین‌جور است. انسان به حسب غالب است. که توعید کند. پس بنابراین ماتن قدس سره می‌فرماید که باید توعید غیر باشد شیخ هم همین‌طور فرموده، اما ماتن رحمه‌الله، در بیع مناقشه می‌کنند خدشه می‌کنند به فرمایش شیخ، می‌گویند که نه ما قید توعید نمی‌خواهیم. اگر یک نفری امر می‌کند هیچ توعید هم نمی‌کند، ولی این می‌بیند که اگر او را اطاعت نکند، او توعید نکرده ولی اگر اطاعت او را نکند ممکن است که عقوبت کنند، آیا در این‌جا اکراه صادق نیست؟ او فقط گفته بِع دارک، همین. توعید هم نکرده، ولی کی هست؟ مولاست مثلاً،‌ مولی او هست پدرش هست و می‌داند احتمال می‌دهد که اگر اطاعت نکند او بعداً بازخواست از او بکند. زندانش بکند ضرری به او وارد بکند، در حرجی قرار بدهد او را. اما در بیع خلافاً لتحریر الوسیله فرموده است که این بیع هم متأخّر هست نسبت به تحریر الوسیله، این‌جاهای بیع بعداً در نجف بوده، تحریر و الوسیله در همان ترکیه و این‌ها ایشان نوشتند یا حواشی ایشان بر وسیله است که در همین قم نوشتند ایران نوشتند، می‌فرمایند که در آن‌جا فرموده «إنّ الاقتران به غیرُ لازمٍ» تعلیقاً للکلام شیخ، «إنّ الاقتران به» یعنی به توعید، «غیرُ لازمٍ، بل یکفی الامر ممّا ِیخاف منه و لا یأمنُ من شرّه و ... لو ترک الإطاعة، ثمّ قال لعلّ مراده ذلک ایضاً» بعد فرموده شاید شیخ هم که فرموده است که توعید لازم است شیخ هم همین را می‌خواهند بفرمایند. توعید یعنی حالا چه مثلاً‌ به این که بالصراحة بگوید چه به صراحت نمی‌گوید ولی امری می‌کند که لازمه‌ی آن این هست. فلذا بعید نیست که همین باشد که مرحوم سید قدس سره در حاشیه فرموده «و لا یلزم أن یکون التوعیدُ صریحاً بل مجردّ الامر مع ظنّ الضرر علی ترکه کافٍ إذا کان من جانب الآمر» همین که امر می‌کند که انسان می‌داند که اگر ... پس بنابراین ظاهر همین است که اگر این‌چنین بود که او امر کرد و این آدمی است که اگر به امر او آدم گوش نکند، اطاعت نکند این ضرری وارد خواهد کرد، خرجی وارد خواهد کرد، این‌جا هم صدق اکراه می‌کند ولو او صریحاً توعیدی نسبت به این نداشته باشد این‌جا را هم شامل می‌َشو.د اگر شیخ اعظم و بزرگانی که فرمودند ناشی از توعید غیر باشد مقصودشان این هست که حتماً‌ به زبان باید بیاورد توعید خودش را؟ یا به کتابت بیاورد؟ اظهار بالاخره باید بکند؟ جامع آن اظهار است. اظهار باید بکند این توعید را؟ این لا وجه له، وجه صحیحی ندارد. بلکه همین که اظهار کند یا این که ما یُلازمُ ذلک، امر بکند که می‌دانیم اگر اطاعت امر او نشود این کارها را خواهد کرد.

س: ...

ج: آن را هم بله شامل می‌َشود. آن که دیگر بهتر است از آن‌جایی است که اطاعت نکند.

س: ...

ج: بله. اما بلاء سماوی و این‌ها که اگر نکند ... آن توعیدی نکرده این می‌ترسد که این یک واکنش تکوینی، یک واکنش سماوی‌ای داشته باشد اگر من انجام ندهم، و الا ما نسبت به همه‌ی واجبات مکره هستیم برای این که می‌دانیم اگر نباشد لعلّ جهنم ببرند ما را. مکره نیستیم که.

س: ...

ج: باشد معلوم نیست که صادق باشد که اکراه کرده، که مکره باشد.

س: ...

ج: خبر یعنی همین، چون مخالفت با این نفروختن سبب هست دیگر.

س: ...

ج: نه آن هم شاید اکراه باشد. آن هم خوف این را دارد... مخصوصاً مثل مثلاً پدر باشد کسی که احتمال نفرینش چه داشته باشد حالا یک نفر می‌گوید که نفرین می‌کنم تو را، خب بکن. اما اگر مثل پدر باشد چه باشد که عاق برای او ایجاد می‌کند و مشمول آن روایات می‌شود این‌جا هم بعید نیست که بگوییم اکراه صادق در این‌جا، در این موارد.

س: ...

ج: آن که هست آن اظهار هست دیگر، آن که فرق نمی‌کند می‌گوید بفروش، و الا ...

خب حالا وقت هم گذشته است دیگر، بخواهیم عرض بکنیم. حالا قیود دیگری هست که ان شاء‌الله باید این‌ها را یکی یکی مورد کلام قرار بدهیم.

و صلی الله علی محمد و آل محمد.

 

Parameter:16857!model&29580 -LayoutId:29580 LayoutNameالگوی متنی مشاهده دروس

اوقات شرعی

تعداد بازدید آنلاین : 9
تعداد بازدید روز : 162
تعداد بازدید دیروز :655
تعداد بازدید ماه جاری : 6823
تعداد کل بازدید کنندگان : 795125